خصوصی های من

ساخت وبلاگ
مادرش راضی شده که بباد... ولی چقدر دیر... بعد 5 سال دیگه ما اون ادمای سابق نیستیم... 

خصوصی های من ...
ما را در سایت خصوصی های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khosoosihayemano بازدید : 4 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 15:44

از پیاده روی خسته کننده با خواهر برمیگردم... 1و نیم ساعت به حرفهای دلش که با ناراحتی و صدای بلند در تمام مدت پیاده روی گفته گوش دادم... سرم گیجه... میرسیم به خونه 24 تا پله و 4 تا پاگرد... اولیش.... خودمو تو لباس عروس میبینم... پاگرد دوم .... لبخند میاد روی لبم.... پاگرد سوم خودمو با سیامک میبینم داریم لبخند میزنیمو تو آینه ای که جلو راهمونه میخندیم دستش پشت کمرمه و کمی عقبتره... پاگرد چهارم... درب ورودی من وخواهرم ... من تنها ... من غمگین... من خسته...

خصوصی های من ...
ما را در سایت خصوصی های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khosoosihayemano بازدید : 3 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 15:44

30مرداد 

عجیبه که از همه چیز ناراضی ام دلم میخاد لاغر بشم اما پرخورتر شدم دلم میخواد زیبا باشم اما اصلا تو اینه نگاه نمیکنم دلم میخاد شغلمو عوض کنم اما تلاشی نمیکنم دلم میخاد هرچیزی بشم همونکارو نمیکنم فردا شنبه ست نمیدونم شروع کنم یا نه 

خصوصی های من ...
ما را در سایت خصوصی های من دنبال می کنید

برچسب : ناراضی به انگلیسی,ناراضی بودن از زندگی,ناراضی بودن از خود,ناراضی بودن,ناراضی از ازدواج,ناراضی بودن پدر و مادر,ناراضی بودن از چهره,متاهلین ناراضی,برادران ناراضی,راضی ناراضی, نویسنده : khosoosihayemano بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 15:13

دوست پسرم سربازه ... دبروز یکی از سربازا خودشو کشته بود و بلافاصله بعد از خودکشیش دوستم دیده بودش منظره ی بدی دیده بود و حالش خیلی بد بود من هم دیروز نگرانش شده بودم بادوجود اینکه 20 روزی هست دوستیمونو بهم زدم (چون مامانش بعد 5سال هنوزم مخالف ازدواج ماست چراکه من 4سال بزرگترم ) بهش پیام دادم . فکر میکنم این یکی از کارای روزگاره که اون باید این اتفاق ر ببینه چرا که اتقفاق فوق العاده ناگواریه. سربازا رو دوست دارم .

خصوصی های من ...
ما را در سایت خصوصی های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khosoosihayemano بازدید : 69 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 15:13

امشب رفتم تا قرارداد دفترم رو فسخ کنم صاحب دفترم که مرد خیلی خوبی هم هست ولی مشکلاتی از توع خودش داره فوق العاده ناراحت بود به قدری که از ناراحتیش دلگیر شدم ... تو یک سالی که اونجا بودم بجزاینکه فقط به اونجا رسیدم و مدیریت کردمو به بچه هاش درس دادم کار دیگه ای نکردم اخر سر هم کاناپه مو که خیلی دوست داشتم به پسرش دادم ولی هرکار کردم میخاست پنج مبلیون روی رهن بزاره و نمیشد ... بگذریم یه جورایی مثه طلاق بود هرچند که من هیچوقت ازدواج نکردم . اما امشب به یاد دوست پسرم افتادم که پنج سال چه خاطداتی باهاش داشتم چقدر ازش خواستم که مادرشو راضی کنه چقدر با خودش کنار ا خصوصی های من ...ادامه مطلب
ما را در سایت خصوصی های من دنبال می کنید

برچسب : طلاق,طلاق توافقی,طلاق عاطفی,طلاق بائن,طلاق الحامل,طلاق وفاء الكيلاني,طلاق الغضبان,طلاق خلع,طلاق به سبک ایرانی,طلاق در ایران, نویسنده : khosoosihayemano بازدید : 10 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 15:13

در 16 سالگی عاشق یه پسر شدم  که خیلی پولدار بودن به سختی شماره شو پیدا کردمو بعد از د سه بار مزاحمت تلفنی بالاخره خودمو معرفی کردم.. اون موقع ها تازه موبایل اومده بود اما اون شماره شو نداد منم ازش نخواستم  اونقدری که هر بار خواب میدم شماره شوداره بهم میده دفه ی اولی که خودم رو معرفی کردم(تصور کنین یه دختر با یه عالمه ابرو و خر خون و شاگرد اول و در عین حال خوشگل در حدی که باید باشه) گفت آهان تویی خودممدوست داشتم بهت زنگ بزنم اما نشده و من قند تو دلم آب میشد اما خب ما عشوه بلد نبودیم و اون به من گفت تو الان کوچیکی من صبر میکنم تو ازدواج کنی و طلاق بگیری وقتی 35 س خصوصی های من ...ادامه مطلب
ما را در سایت خصوصی های من دنبال می کنید

برچسب : عشق اول,عشق اول نیما,عشق اول زن چندم,عشق اول مهدی احمدوند,عشق اول میکند دیوانه ات,عشق اولی,عشق اول عشق آخر,عشق اول مهدی احمدوند دانلود,عشق اول احمدوند,عشق اولی مهدی احمدوند, نویسنده : khosoosihayemano بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 15:13

دیشب به دوستم فاطمه زنگ زدم. با فاطمه از 14 سالگی دوست بودم الان حدود 16 ساله(باورم نمیشه)البته فاطمه وقتی دبیرستان بودیم با یه پسر دوست شد و باهاش ازدواج کرد و الان بچه ش میره کلاس ششم. بگذریم بهش زنگ زدم و ازش مشورت خواستم بهش گفتم فاطمه به نظرت اگه من هرگز ازدواج نکنم و سکس نداشته باشم ایا چیز خیلی خوبی رو از دست میدم؟ اونم گفت چون تا حالا نداشتی نه ! بعد بهش گفتم حرف مردم رو چکار کنم گفت یه حلقه دستت کن گفتم سیامک رو چکار کنم گفت ولش کن گفتم خداروشکر که هستی... به سیامک پیام دادم که مامانتو راضی کن گفت سعی میکنم...  خصوصی های من ...ادامه مطلب
ما را در سایت خصوصی های من دنبال می کنید

برچسب : تجرد بهتر است یا تاهل, نویسنده : khosoosihayemano بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 15:13